گزینههای زیاد به ما آزادی عمل بیشتری میدهند، درست است؟ جواب خیر است! گزینههای زیاد اغلب باعث گیج شدن ما میشوند. بیایید با هم علت گیج شدنهای ناشی از انتخابهای زیاد را بررسی کنیم، مثلاً اینکه چطور ما را از هدفمان دور میکنند و چرا در اغلب اوقات وقتیکه انتخابهای زیادی پیش روی ماست از تصمیمی که میگیریم پشیمان میشویم؟
سایت آمازون ۱۱۶۱ نوع متفاوت فرچۀ دستشویی دارد! به این خاطر این را میدانم که چند روز پیش تمام بعدازظهرم را مشغول انتخاب فرچه برای آپارتمان جدیدم بودم. بعد از گذشت یک ساعت و بعد از خواندن نقدهای گوناگون دربارۀ فرچههای متفاوت خسته شدم و کلاً از خرید از آمازون پشیمان شدم. فردا به تنها مغازۀ ابزارفروشی محل رفتم و تنها مدل فرچهای که داشت را خریدم. انتخابهای زیاد باعث خستگی ما میشود و ما را از تصمیمگیری دور میکند. محقق چارلز شوارتز این پدیده را «سرریز شدن از انتخاب» مینامد. البته، این مقوله درسطح پایین خرید یک فرچۀ دستشویی خلاصه نمیشود، بلکه در مقاطع حساس و تصمیمگیریهای مهم زندگیمان نیز با این پدیده روبرو هستیم. شوارتز میگوید: «هرچقدر شمار گزینههای انتخابی بیشتر شود، هزینه و زمانی که برای یک انتخاب خوب احتیاج داریم نیز بیشتر میشود، سطح اطمینان مردم از انتخابهایشان کاهش پیدا میکند و احتمال اینکه از تصمیمشان پشیمان شوند نیز افزایش مییابد.»
فهمیدن اینکه چگونه و چطور باید تصمیم بگیریم به ما کمک میکند تا تصمیم بهتری بگیریم.
شما آن بسته شکلات را خریدید چون خسته شده بودید.
وقتی خستهایم، تصمیمهای نادرستی میگیریم. مغز فقط وقتی میتواند از بین انتخابهای زیاد تصمیم درستی بگیرد که خسته نباشد. برای همین، مجلات و شکلاتها را در انتهای راهروی خرید فروشگاه قرار میدهند، درست وقتی که قدرت تصمیمگیری مغز ما ضعیف شده است. دقیقاً همین اتفاق در روزهای کاریمان نیز میافتد. تصمیمگیریهای زیاد نهتنها باعث خسته شدن ما میشود، بلکه انرژی روزمان را هم میگیرد. به همین دلیل است که توصیه میشود صبحها که انرژی دارید تصمیمهای مهمتان را بگیرید، نه در انتهای یک روز خستهکننده که ذهنتان نیز خسته است. اصطلاح «بیشتر روش فکر کن» در این مواقع استفاده میشود. اگر انتخابهای زیادی برای تصمیمگیری داشته باشید، انرژیتان تحلیل میرود. وقتی خستهایم، بهجای در نظرگرفتن همۀ شرایط، فقط بر روی یک فاکتور تمرکز میکنیم. وقتی فقط یک فاکتور را برای تصمیمگیری در نظر میگیریم، به این پدیده «اشتباه شناختی» میگویند. تحقیقی دیگر در دانشگاه کلمبیای آمریکا نشان میدهد که این اتفاق زمانی رخ میدهد که خریداران با ویژگیها و تفاوتهای زیادی روبهرو میشنود.
بعد از گذشت مدتی، مردم به کلیات خریدشان نگاه میکنند و جزئیات خریدشان را سبکسنگین نمیکنند. وقتی با گزینههای زیادی مواجه شویم که ندانیم کدام را انتخاب کنیم، دیگر از تصمیمگیریهای زمانبر خسته میشویم و اولین گزینهای که به ذهن میرسد را انتخاب میکنیم.
با محدود کردن گزینههای پیشرو، بهترین تصمیم را بگیریم.
برای تصمیمگیری بهتر، انتخابها را براساس شرایط خودتان محدود کنید. تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا همچنین نشان میدهد که محدودکردن انتخابها خلاقیت را هم افزایش میدهد، چراکه باعث تمرکز بیشتر بر روی مسئله میشود. به عبارت دیگر، با محدودکردن گزینهها، به انتخابهای بهتر و خلاقانهتری میرسیم.